کد خبر: 123208

خاطرات خلبان میهن‌دوستی که سه‌بار از ارتش اخراجش کردند

«خلبان‌صدیق: خاطرات امیر خلبان آزاده محمد صدیق قادری» اثر محمد قبادی توسط باغ موزه دفاع مقدس منتشر می‌شود. امیر قادری را پس از انقلاب سه بار از ارتش اخراج کردند، اما در جنگ حماسه آفرید.

به گزارش ثریا - سال‌های آتش و خون که به فاصله اندکی پس از رهایی ایرانیان از رژیم پهلوی آغاز شد، سال‌های سراسر حماسه است. بجز دستاوردهای مهم از نظر کار تکنولوژیک و نظامی توسط ایرانیان این سال‌ها از نظر ثبت اوراق زرین از نظر وجوه انسانی نیز خاص و یکه است، بنابراین باید هشت سال دفاع را در زمره یکی از درخشان‌ترین دوران‌ها در تاریخ تمدن ایران زمین به حساب آورد.

آن هشت سال درخشان، روایت‌های بسیاری را در درون خود نهفته دارد. روایت‌هایی که صرفاً به حجم کوچکی از آنها نور تابانده شده است. یعنی هنوز حجم عمده‌ای از روایت‌ها مکتوم مانده‌اند. روایت‌هایی که بازتولید آنها برای نسل‌های امروزی و نسل‌های بعدی ضروری است. چه بسیارند رزمندگان و مدافعانی که علیرغم تاثیرگذاری‌شان در جنگ و ثبت درخشان‌ترین رویدادها هنوز هم متن و روایت‌شان برای جامعه فعلی تولید نشده است و این همت والای متخصصان حوزه تاریخ شفاهی را می‌طلبد.

محمد قبادی یکی از تاریخ‌پژوهان سرشناس و بادانش و از متخصصان در حوزه تاریخ شفاهی است که تاکنون کتاب‌های مهمی چون «پاسیاد پسر خاک: زندگی و زمانه حجت‌الاسلام سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد»، «انقلاب و دیپلماسی: خاطرات دکتر سیدمحمد صدر»، «یادستان دوران: خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین سید هادی خامنه‌ای»، «خاطرات حجت الاسلام والمسلمین محمدحسین بهجتی (شفق)» و «در تکاپوی دانش: پژوهشی در فرآیند گسیل دانشجویان ایرانی به اروپا (۱۳۰۷ -۱۲۹۹ ش)» را در کارنامه علمی خود دارد، در تازه‌ترین پروژه تاریخ شفاهی خود به سراغ یکی از شخصیت‌های اثرگذار و در عین حال تاکنون گمنام سال‌های دفاع مقدس رفته و خاطرات او را کتاب کرده است. کتابی که به زودی توسط انتشارات باغ موزه دفاع مقدس در دسترس مخاطبان قرار خواهد گرفت.

فرازهایی دلکش از روابط انسانی در سال‌های جنگ

قبادی درباره تازه‌ترین پژوهش خود به مهر گفت: کتاب «خلبان‌صدیق: خاطرات امیر خلبان آزاده محمد صدیق قادری» در بیش از ۵۰۰ صفحه متن به همراه اسنادی از امیر قادری اعم از عکس، نامه‌های اسارت، اسناد مربوط به دوره‌های آموزشی که در آمریکا دیده و… به مخاطبان ارائه می‌شود. ویراستاری و طراحی جلد این کتاب به اتمام رسیده و ناشر آن یعنی باغ – موزه دفاع مقدس قول داده که کتاب را روز ۲۶ مرداد که سالگرد بازگشت آزادگان به میهن است منتشر کند و در دسترس مخاطبان قرار دهد.

وی افزود: خاطرات امیر خلبان محمد صدیق قادری ویژگی‌های برجسته‌ای دارد. فارغ از اینکه موضوع کتاب جنگ و اسارت و به تبع آن شکنجه از سوی بعثی‌هاست و پیش از آن نیز اتفاقات اول انقلاب در داخل کشور دامنگیر او شده بود، اما پیش از آنکه کتاب را در حوزه جنگ و دفاع مقدس ببینیم باید آن را در زمره متون و روایت‌های انسانی محسوب کرد. مخاطب در این خاطرات با فرازهای انسانی دلپزیر و دلکشی مواجه می‌شود که مشابه آن را در متون و روایات دیگر کمتر دیده است؛ فرازهایی که از ارتباط بین یک زندانی و زندانبانش شکل می‌گیرد. روابطی که بین این دو شکل گرفت، خارج از روابط دشمنی، جنگ و اسارت بود؛ یک روابط انسانی و عاطفی که به همه ثابت می‌کند در دل آتش و خون و جنگ هم می‌توان عواطف انسانی را جست‌وجو کرد و آن را یافت.

قبادی ادامه داد: جنگ خانمانسوز و خانمان برانداز است. جنگ خشن است و گمان نمی‌کنم در جهان بشریت کسی باشد که جنگ را تأیید کند. ولی این نکته را هم نمی‌توان فراموش کرد که در دل جنگ شاید به صورت ناخودآگاه یکسری روابط انسانی شکل می‌گیرد که نمی‌توان با شرایط جنگ آن را همسنجی کرد، اما بهرحال این روابط هم فقط در شرایط جنگ پیش می‌آید و آن را برجسته و ماندگار می‌کند.

این تاریخ‌پژوه اضافه کرد: آقای قادری زاده سنندج است. نیمه اول دهه ۵۰ جذب نیروی هوایی ارتش شد و مدت دو سال و چند ماه را در آمریکا دوره خلبانی دید و در نهایت با گذراندن دوره تخصصی در ایران خلبان فانتوم f4 شد و از جمله نخبگان این دوره آموزشی هم بود. او برای انجام فعالیت‌های حرفه‌ای مأمور به پایگاه هوایی شاهرخی یا شهید نوژه همدان شد و مأموریت‌های نیروی هوایی ارتش را انجام داد.

سه نوبت از نیروی هوایی اخراج شد / به توصیه شهید چمران به ارتش بازگشت

قبادی در بخش دیگری از سخنان خود به زندگی پر فراز و نشیب خلبان قادری در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران اشاره کرد و گفت: به واسطه بروز و ظهور انقلاب زندگی و تخصص امیر قادری دستخوش تحولات و تلاطماتی می‌شود. او در سال‌های اولیه پس از انقلاب سه نوبت از ارتش اخراج می‌شود. در یک نوبت اخراج به توصیه شهید مصطفی چمران وزیر دفاع ملی، به ارتش برگشت. نوبت آخر اما پس از کودتای نوژه است که او را بازخرید و به معنای درست کلمه اخراج می‌کنند.

وی افزود: امیر قادری در خاطراتش اشاره می‌کند که با پول تسویه حسابش با ارتش رفته بود که در کرج یک آپارتمان بخرد. در مسیر بازگشت و در نزدیک تهران هواپیماهای عراقی را در آسمان می‌بیند و به همسرش می‌گوید که جنگ شروع شد. همسرش باور نمی‌کند. در همان روز یعنی ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ و شاید همان لحظه به منزل پدر همسرش می‌رود و همسر و فرزند خود را نزد ایشان می‌گذارد و به سمت همدان حرکت می‌کند و به فرمانده پایگاه می‌گوید که درست است که من خلبان اخراجی هستم اما با پول مردم در آمریکا دوره دیده‌ام، بنابراین به من اجازه پرواز بدهید. تاکیدها و اشاره‌های امیر قادری در این قسمت از خاطراتش نشان دهنده عرق ملی شدید و برجستگی وطن‌دوستی‌اش است.

روزهای اول جنگ اسیر شد / با آخرین گروه آزادگان به میهن بازگشت

قبادی در ادامه با اشاره به این نکته که خلبان قادری در مأموریت‌های جنگی با تجهیزات خودش پرواز می‌کرد، گفت: در نهایت اینکه امیر قادری فرمانده پایگاه را مجاب می‌کند تا دوباره پرواز کند. او با تجهیزاتی که خود به همراه آورد بود و بدون آنکه حتی کلاه یا لباس پرواز از نیروی هوایی بگیرد، به مأموریت‌های جنگی می‌رود. در روز نهم جنگ – هشتم مهر ۱۳۵۹ – هواپیمای آنها پس از سه مأموریت در یک پرواز در حومه بغداد سقوط می‌کند. در این مأموریت او خلبان عقب فانتوم بود و آزاده هوشنگ ازهاری خلبان جلو. هواپیمای آنها را در آسمان می‌زنند و آنقدر تیر و ترکش به هواپیما اصابت کرده بود که چترهای نجات نیز پاره شده بودند. آنها اجکت کرده و در واقع به زمین سقوط می‌کنند و به اسارت درمی‌آیند. به عبارتی خلبان محمدصدیق قادری در همان روزهای اول جنگ اسیر می‌شود، اما از جمله آخرین اسرایی است که به کشور باز می‌گردد. شاید بتوان گفت که او در آخرین اتوبوس اسرای آزاد شده حضور داشت و دیگر چهره شاخص در آن اتوبوس مرحوم سید علی اکبر ابوترابی فرد بود.

این پژوهشگر تاریخ شفاهی اهمیت این خاطرات را در تجربه‌های بسیار امیر قادری در زندان‌های رژیم بعث خواند و ادامه داد: امیر خلبان قادری تجربه استخبارات عراق، زندان ابوغریب، الانبار و تکریت را دارد. او را در نهایت به بعقوبه منتقل و از آنجا آزاد کردند. در دوران اسارت او توانست چند زبان بیاموزد. خاطرات او از زندان‌های مختلف رژیم بعث واقعاً خواندنی و حیرت انگیزند.

قبادی گفت: در نهایت اینکه نیروی هوایی مجبور به پذیرش او شد و با درجه سرتیپ دومی بازنشسته‌اش کرد. به نظرم باید درجه هنگام بازنشستگی امیر قادری بالاتر می‌بود، چرا که بهرحال ایشان در مأموریت جنگی اسیر شد و شرایط طولانی مدت اسارت را گذراند. همچنین جانباز هم شد، چرا که وقتی اجکت و به زمین سقوط کرد، پزشکان عراق در بیمارستان الرشید بغداد به او گفتند که ۲۱ استخوان بدنش شکسته و قطع شده است. او همچنان با شکستگی‌های دوره جنگ و زخم‌های اسارت دست به گریبان است و اگر همه این شرایط را کنار هم بگذارید مشخص می‌شود که باید هنگام بازنشستگی درجه بالاتری به او عطا می‌شد. او اکنون در تهران زندگی می‌کند.

منبع : تازه های نشر

مرتبط ها