"کتابخوان" نام مجموعه یادداشتهایی از روایت یک کتاب توسط افرادی است که امروزه در جامعه ما کتابخوان یا کتابخور نامیده می شوند. شبکه علمی ثریا نیز طبق رسالت خود، عصرهای دوشنبه را به مرور سریع یک کتاب اختصاص میدهد.
کتاب این هفته شبکه علمی ثریا، کتاب "تفکر سریع و کند " اثر دانیل کانمن است.
یادداشت خانم مائده فرهنگ از کتاب مذکور بدین شرح است:
اگر مستعد تصمیم گیری های عجولانه هستید و از آن گاهی پشیمان می شوید یا آنقدر خسته هستید که نمی توانید زمان زیادی را به بررسی مزایا و معایب انتخاب های خاص صرف کنید، مطلب این هفته را از دست ندهید .
کتاب انتخابی این هفته، کتاب تفکر سریع و کند اثر دانیل کانمن است که در سال ۲۰۱۱ توسط وی منتشر شد و تا کنون در شمار کتاب های پر فروش قرار گرفته است.
دانیل کانمن، استاد روانشناسی ممتاز یوجین هیگینز در دانشگاه پرینستون و استاد روابط عمومی در دانشکده روابط عمومی و بینالملل وودرو ویلسون است. او در سال 2002 جایزه نوبل علوم اقتصادی را به خاطر کار پیشگام خود با آموس تورسکی در زمینه تصمیم گیری دریافت کرد.
از نظر بسیاری به عنوان یکی از مهم ترین متفکران جهان شناخته می شود. ایدههای او تأثیر عمیقی بر بسیاری از زمینهها از جمله تجارت، پزشکی، و سیاست داشته است . او در کتاب خود، «تفکر، سریع و آهسته» نشان می دهد که چقدر برای انسان ها آسان است که از عقلانیت دور شوند و چگونه تعصبات سخت ما را بارها و بارها به سمت تصمیمات غیر منطقی ترغیب می کند.
در ابتدای کتاب کانمن خوانندگان را به گردش در ذهن میبرد و دو سیستمی را توضیح میدهد که طرز تفکر و انتخاب ما را هدایت میکنند. او به خواننده نشان می دهد که سیستم یک و دو چگونه کار می کند. سیستم یک، به صورت شهودی، هیجانی و خودکار کار می کند و ما از آن برای فکر کردن سریع استفاده می کنیم. مانند زمانیکه ماشین را می رانیم و سن خود را در مکالمه ای بیان می کنیم اما سیستم دو منطقی، خودخواسته و آهسته است و ما از آن برای حل مسئله و تصمیم گیری استفاده می کنیم. مانند زمانیکه یک مسئله ریاضی را حل می کنیم یا اظهارنامه مالیاتی خود را پر می کنیم.
نوع و میزان استفاده ما از هر کدام از سیستم های فکری تا حد زیادی باعث تغییر افکار و در نتیجه رفتار ما خواهد شد. آشنایی با این دو سیستم فکری به ما کمک می کند موانع ذهنی مان را در هم بشکنیم و با تمرکز و دقت بیشتری تصمیم گیری کنیم. فهم صحیح این دو سیستم که کانمن آن را به خوبی تشریح کرده است، نگرشی نو برای شناخت وضعیت ذهنی و نفسانی ما در هر لحظه ارائه میکند.
این کتاب با شرح کارکرد این دو سیستم تلاش می کند به ما نشان دهد که چه وقت در تصمیم گیری ها می توانیم به شهود و بینش خود اعتماد کنیم و چه وقت می توانیم با شناخت سوگیری ها و خطاهای شناختی از اشتباهات بپرهیزیم.
” برخلاف نظر خیلیها، ما همیشه کنترل آگاهانه اعمال، قضاوتها و انتخابهای خود را در دست نداریم. بلکه ما دائما تحت تأثیر شرایط اجتماعی و فرهنگی خاصی قرار میگیریم.”
“وقتی ذهن ما اطلاعات زیادی در رابطه با یک موضوع نداشته باشد، تصمیم میگیرد آن را تا حد ممکن ساده کند. همین مورد منجر به قضاوتهای اشتباه در ما میشود. “
“ذهن ما برای اینکه شکافهای بین دادهها را پر کند، به پیشنهادات نادرست و سادهسازی بیش از حد تکیه میکند. همین مسئله باعث میشود تا مرتکب نتیجه گیری های اشتباه شویم.”
“ذهن ما برای کمک به قضاوت سریع، میانبرهای کوچکی ایجاد کرده است تا بتوانیم فورا محیط اطراف خود را شناسایی کنیم.”
“نادیده گرفتن نرخ پایه یک اشتباه رایج است که با یک مشکل بزرگتر، یعنی کلنجار رفتن با آمار مرتبط است.”
“حافظه تجربی گزارش دقیقتری از آنچه رخ داده است ارائه میکند؛ زیرا احساسات ما در حین یک تجربه، دقیقتر از هر زمان دیگری است. در حالی که حافظه یادآوری دقت کمتری دارد؛ زیرا پس از پایان رویداد، خاطرات را ثبت میکند و بر حافظه ما تسلط دارد.”
“شما میتوانید به طور آگاهانه بر میزان انرژی که ذهن استفاده میکند تاثیر بگذارید تا برای انجام وظیفه خود، در یک چارچوب ذهنی مناسب قرار گیرد.”
“حتی اگر احتمالات دقیق و محاسبه شده باشند، باز هم تغییر نحوه ارائه آنها میتواند نوع برخورد ما را تغییر دهد.”
“ذهن ما برای درک موقعیتهای مختلف، به طور طبیعی از انسجام شناختی استفاده میکند. “