وی با بیان اینکه یک دیدگاه نفی رابطهی بین خدا و جهان است، تصریح کرد: بر اساس این دیدگاه بر این موضوع تأکید می شود که بین خدا و جهان رابطهای نیست چرا که خدا و جهان از ازل بودهاند.
عضو هیات علمی گروه پژوهشکده حکمت و دینپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به این مطلب که در این دیدگاه خدا و جهان در عرض هم بودهاند و هر دو ازلی هستند، اظهارکرد: در واقع هر دو موازی یکدیگر هستند و تلاقی ندارند.
وی با بیان اینکه برخی فلاسفه معروف از جمله ارسطو درباره اینکه خدا و جهان با هم رابطه ای ندارند گفته اند که آیا خداوند دنبال علت فاعلی بوده است، بیان داشت: از افلاطون نیز دو دیدگاه درباره خداوند وجود دارد.
حجت الاسلام و المسلمین قراملکی با بیان اینکه در دیدگاه اول افلاطون خداوند صنعت گراست، اظهارکرد: در این دیدگاه جهانی بوده است که خداوند به جهان صنع و صنعتی میبخشد و به همین دلیل گفته میشود که خدای افلاطون صنع است.
وی با بیان اینکه نظریه افلاطون درباره رابطه خدا و جهان در اسلام طرفدارانی ندارد، اظهارکرد: نظریه دوم درباره رابطه خدا و جهان، نظریه متکلمان است که ۷۰ درصد عالمان دینی مسیحی و مسلمان آن را پذیرفتهاند که نظریه خلقت از عدم و خداوند بوده است.
عضو هیات علمی گروه کلام پژوهشکده حکمت و دینپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: اگر بگوییم رابطه متکمان درست است نظریه دوم متکلمان هم که خداوند جهان را از عدم خلق کرده است قابل بررسی است و رابطه خدا با جهان و فاعل و خالق با مفعول و مخلوق نیز نظریه دیگری است.
وی با بیان اینکه نظریه دیگر رابطه فاعل و مخلوق است، تصریح کرد: در این رابطه خداوند جهان را از ابداع آفرید بدان معنا که جهان در ابتدا نبوده است.
حجت الاسلام و المسلمین قراملکی با اشاره به این مطلب که نظریه سوم، نظریه فلاسفه است که از نوع صدور میباشد، تصریح کرد: در این نظریه آنها نمیگویند که خداوند فاعل جهان است بلکه میگویند خداوند علت تامه است.
وی ادامه داد: وقتی خداوند علت تامه بشود جهان هم معلول خداوند است، در این نظریه، رابطه خداوند هم رابطه علت با خالق است که اگر نظریه متکلمان را بپذیریم که خداوند فاعل و جهان مفعول است این سوال پیش میآید که خداوند جهان را از کجا آفریده است.
این استاد پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه اگر این سوال مطرح شود، متکلمان ما هم همین نظریه دوم را می گویند، خاطرنشان کرد: نظریه دوم این موضوع است که جهان نبوده است و خداوند جهان را آفریده است که جهان در نظریه دوم وجوه و سابقهای ندارد.
وی با بیان اینکه در نظریه سوم فلاسفه میگویند که جهان سابقه حضوری داشته بدین معنا که جهان قبل از خلقت بوده است، اظهارکرد: در این تعریف جهان به دوگونه است که یکی وجود تفسیری است.
حجت الاسلام قراملکی ادامه داد: در نظریه سوم، رابطه خدا با جهان هستی علت و معلول وجود ندارد و به صورت تصویری است که مثال آن رابطه نفس با روح است که انسان در ذهن خودش صورتهای ذهنی را ایجاد میکند که این صورتهای ذهنی همان خداوند هستند.