کد خبر: 26824

اشتباه تاریخی فیلم محمد رسول الله

با بررسی منابع کهن و دست اول تاریخ اسلام در می یابیم پیش از ولادت حضرت محمد(ص)، نامواژه «محمد» در میان قبیله های مختلف عرب وجود داشته و نام پیامبر اسلام(ص) نامی منحصر به فرد و همچنین ناآشنا و گنگ برای عرب آن روزگاران نبوده است.

به گزارش ثریا، فیلم سینمایی «محمد رسول الله» به کارگردانی «مجید مجیدی» خالی از اشتباه آشکار تاریخی نیست. لطفا به این صحنه از فیلم توجه کنید.                                     

چنانکه در فیلم مشاهده نمودید، پس از آن که جناب «عبدالمطلب» پدر بزرگ پیامبر(ص)، نام «محمد» را برای مردم «مکه» اعلام می کنند، مردم یکی یکی تعجب کرده و هر یک چیزی می گویند: محمد؟ محمد دیگر چه نامی است؟
- نشنیده ایم!
- این نام از کجا آمده است؟
- [مردی هم در میان جمعیت فریاد می زند:] در این نام، نه تبرک خدایان هست و نه یادکرد پدران!
- این نام دیگر چیست؟
- در این نام یادی از خدایان نیست!
- در هیچ قبیله ای چنین نامی سراغ نداریم!
- [در میان جمعیت زنی نیز دست راستش را بالا برده، فریاد می زند:] نام هیچ پسری محمد نبوده!

آیا این سخنان در فیلم با مستندات تاریخی سازگار است؟

با بررسی منابع کهن و دست اول تاریخ اسلام در می یابیم پیش از ولادت حضرت محمد(ص)، نامواژه «محمد» در میان قبیله های مختلف عرب وجود داشته و نام پیامبر اسلام(ص) نامی منحصر به فرد و همچنین ناآشنا و گنگ برای عرب آن روزگاران نبوده است.

تعداد نام های محمد در قبل از اسلام

در این زمینه در منابع اسلامی و تاریخی اختلاف نظر وجود دارد. برخی منابع کمتر از بیست نام [1] برخی شانزده [2]، پانزده [3]، شش [4] چهار [5] و بعضی سه «محمد» [6] را در قبل از طلوع اسلام و در دوران جاهلیت ذکر کرده اند.

علت نامگذاری محمد در میان عرب های جاهلی

چنان که در تاریخ ادیان توحیدی سنت بوده هر پیامبر، پیامبر بعدی را با نام و نشانه های ظاهری و باطنی برای مردم معرفی می کرد و به وجود او بشارت و مژده می داد. حضرت موسی(ع) به آمدن و ظهور حضرت عیسی مسیح(ع) بشارت دادند و به همین شکل حضرت عیسی(ع) نیز به صراحت به ظهور حضرت محمد(ص) بشارت داده بودند. پیامبر اسلام(ص)به حسب جایگاه ممتازی که داشته اند، همه پیامبران بزرگ الهی از وجود مبارک ایشان در ادوار گذشته خبر داده بودند.

در قرآن دو آیه شبیه به هم وجود دارند که نهایت شناخت ظاهری و باطنی یهودیان و مسیحیان را از حضرت محمد(ص) نشان می دهند.

«الَّذِینَ ءَاتَیْنَهُمُ الْکِتَب یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِّنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»(بقره /146)؛ کسانى که به ایشان کتاب ‏داده‏ایم(یعنی ادیان توحیدی همچون یهودیت و مسیحیت، همان طور که پسران خود را مى‏شناسند، او [حضرت محمد(ص)] را [به خوبی و درستی] مى‏شناسند و مسلماً گروهى از ایشان حقیقت را پنهان می کنند و خودشان [هم‏] مى‏دانند.)

«الَّذِینَ ءَاتَیْنَهُمُ الْکِتَب یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمُ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسهُمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ‏» (انعام/20): کسانی که کتاب به ایشان داده‏ایم[ مانند یهودیان و مسیحیان] او [حضرت محمد(ص)] را مى‏شناسند، همان‏ طور که فرزندان خود را [به خوبی و با دقت] مى‏شناسند. فقط کسانى که به خود زیان و خسارت رسانده اند، ایمان نمى‏آورند.)

با توجه به این آیات شریف درمی یابیم همان طور که هر پدر نام، خصوصیات ظاهری و حتی خُلق و خوی فرزندش را به روشنی می شناسد یهودیان و مسیحیان نیز با همین دقت در پیش از ظهور اسلام برگرفته از کتاب های آسمانی و روایت های دینی خود پیامبر اسلام(ص) را حتی در جزئی ترین مسائل ظاهری و باطنی، به نیکی می شناخته اند.

ابن سَعد(م.230 ق.) تاریخ نگار شهیر مسلمان در کتاب «طبقات» خویش با سلسله اسنادی که در اختیار داشته بیان کرده است: «عرب ها از اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان) و کاهنان می شنیدند که پیامبری از عرب مبعوث می شود که نامش محمد است.آنگاه این مطلب که به هر شخص عربی می رسید به طمع مقام نبوت و پیامبری، نام فرزندش را «محمد» می گذاشت.»[7]

چنان که از «محمد بن عَدی بن رَبیعَه» یکی از محمد های پیش از اسلام،سئوال شده است: «چرا پدرت در زمان جاهلیت نام تو را محمد گذاشت؟ محمد بن عدی پاسخ داد: اتفاقا خودم هم این سؤالی را که از من پرسیدی از پدرم پرسیدم! پدرم در این رابطه گفت: من به همراه سه نفر از طایفه «بَنی تَمیم» به اسامی «سُفیان بن مُجاشِع»، «یزید بن‏ عَمرو بن رَبیعه بن حُرقوص بن مازِن» و «اُسامَه بن مالک بن جُندَب بن عَنبَر» براى دیدن «ابن جَفنَه غَسّانى» به «شام» رفتیم، هنگامی که به منطقه شام رسیدیم در کنار برکه آبی که چند درختى هم داشت منزل کردیم. نزدیک آن جا مردی راهب (مسیحی دیر نشین) ایستاده بود. با خود گفتیم بهتر است که در این برکه، آب تنی کنیم، روغن به خودمان بزنیم، جامه هایمان را عوض کنیم، سپس به نزد دوست خودمان (ابن جفنه غسانی) برویم، پس این کارها را انجام دادیم تا این که آن مرد راهب نزد ما آمد و گفت: این لهجه شما، لهجه مردم این منطقه نیست، گفتیم: بلی، ما از تیره ای از قبیله«مُضَر» [در حجاز] هستیم. گفت: از کدام تیره آن؟ گفتیم: از «خِندِف» گفت: به زودى میان شما پیامبرى برانگیخته خواهد شد پس به سوی او بشتابید و بهره خود را از او بگیرید تا به رشد و هدایت برسید که او آخرین پیامبران است، گفتیم: نام او چیست؟ گفت: محمد (ص).[بعد از این رویداد به دیدار ابن جفنه رفتیم] و چون از نزد ابن جفنه برگشتیم هر یک از ما صاحب پسری شد که به مناسبت سخن آن راهب، نام آن ها را «محمد» نهادیم.) [8]

نقل است به پدر «محمد بن سُفیان« (از محمدهای دوران جاهلیت) گفته شده که «بی تردید در میان عرب پیامبری خواهد بود که نامش محمد است» پس او نیز نام فرزندش را محمد گذاشت.[9]

بنابراین استفاده از نام محمد روی فرزندان در میان عرب جاهلی رواج داشته که این امر برگرفته از آیین های توحیدی قبل (یهودیت و مسیحیت) و بحث انتظار آنان برای ظهور پیامبر بعدی بوده است.

اسامی محمدهای دوران جاهلیت

این موضوع آن قدر در میان دانشمندان اسلامی مشهور و مسلم بوده که ابن سعد در کتاب طبقات خود بابی مجزا با عنوان:« ذکر من تسمى فی الجاهلیة بمحمد رجاء أن تدرکه النبوة للذی کان من خبرها» (ذکر کسانی که در دوران جاهلیت، محمد نامگذاری شدند به امید آن که به مقام نبوت نائل شوند برای کسی که از خبر نبوت اطلاع داشت)، گشوده و باز نموده است.[10]

رجال و بزرگان قریش به هنگام ولادت نبی مکرم اسلام(ص) در مکه وقتی به نزد عبدالمطلب حاضر شدند و غذا خوردند، عرض کردند: فرزندِ[فرزندت] را چه نامیده ای؟ جناب عبدالمطلب فرمودند: محمد،آنگاه بزرگان قریش عرض کردند:«ما هذا من أسماء آبائک» این نام از اسامی پدران شما نبوده است! حضرت عبدالمطلب فرمودند: خواستم که او در آسمان ها و زمین مورد ستایش باشد)[11] در برخی منابع دیگر که متاخر نسبت به منبع قبلی هستند، رجال قریش عرض می کنند: «لیس من أسماء آبائک و لا قومک»‏ ( این نام محمد از اسامی پدران تو و خویشاوندان تو نیست)[12] باید گفت از این کلام استفاده نمی شود که نام محمد اصلا در بین عرب نبوده بلکه به این معنا است که نام محمد در بین پدران و خویشان نزدیک حضرت محمد(ص)نبوده است به حسب این که آنان نگفته اند که این نام در «بین ما» یا در «بین عرب» سابقه نداشته است چون به این امر واقف بوده اند که قبل از حضرت محمد(ص)، محمدهای دیگری نیز بوده اند بلکه مقصود آن ها از این سخن، تاکید بر تکریم و زنده نگه داشتن یاد گذشتگان آن حضرت در قالب نامگذاری مجدد آن ها بوده است.

مصلحت خداوند این نبوده که نزدیکان و پدران حضرت رسول(ص)چنین اسمی داشته باشند تا مبادا امر نبوت و رسالت حضرت محمد(ص) بر مردم و منتظران ظهور ایشان مشتبه شود. نسب پیامبر(ص) و اسامی پدران ایشان تا «عَدنان» به این شرح است که در هیچ کدام نام «محمد» نیست: «محمد بن عبد الله بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصیّ بن کلاب بن مرة بن کعب بن لؤیّ بن غالب بن فهر بن مالک بن النضر بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معدّ بن عدنان.»[13]‏

با این بیان در زیر اسامی برخی از محمدهای پیش از اسلام( دوران جاهلیت عرب) که در آثار تاریخی ثبت و ضبط شده، تقدیم می شود؛
(1) محمد بن عدیّ بن ربیعة بن سواءة بن جشم بن سعد بن زید مناة بن تمیم تمیمی سعدی
(2) محمد بن أحیحة أوسی
(3) محمد بن أسامة بن مالک بن حبیب بن العنبر بن تمیم عنبری تمیمی
(4) محمد بن البراء(البر بن طریف) بن عتواره بن عامر بن لیث بن بکر بن عبد مناة بن کنانة بکری عتواری
(5) محمد بن الحارث بن حدیج بن حویص
(6) محمد بن حرماز بن مالک بن عمرو بن تمیم یعمری
(7) محمد بن حمران بن أبی حمران
(8) محمد بن خزاعی بن علقمة بن حرابة سلمی ( از بنی ذکوان تیره ای از بنی سلیم)
(9) محمد بن خولی همدانی
(10) محمد بن سفیان بن مجاشع تمیمی
(11) محمد بن الیحمد أزدی
(12) محمد بن یزید بن عمرو بن ربیعة تمیمی
(13) محمد بن أسیّدی
(14) محمد فقیمی
(15) محمد بن عمرو بن مغفل [14]

نکاتی راجع به محمدهای پیش از اسلام

(1) «محمد بن عدی بن ربیعه» مشهور ترین این محمدهاست.[15]

(2) «محمد بن خُزاعی» از امیران دستگاه « اَبرَهَه حَبَشی» بود که در همان ایام ابرهه و دوران جاهلیت در گذشت.[16] ابرهه همان شخصیت معروفی است که سپاهی متشکل از فیل ها به قصد ویرانی کعبه به سوی شهر مکه تدارک دید ولی در نهایت تار و مار شد. پیامبر اسلام(ص) بنا بر مشهور در ماه ربیع الاول «عام الفیل»(همان سال شکست لشگر فیل سوارانِ ابرهه) به دنیا آمدند.

(3) «محمد بن حُمران» شاعر و معاصر با«اِمرؤالقَیس»[زنده در حدود 80 تا 130 سال قبل از هجرت پیامبر(ص) و معروف ترین شاعر عرب در دوران جاهلیت] بوده است که همین امرؤالقیسِ معروف برای او شعری نیز سروده و در تاریخ مثبوت و موجود است. لقب محمد، «شُوَیعِر» بوده که به معنای «شاعر کوچک» است.[17]

(4) «محمد بن سفیان» در آن عصر «اُسقف» بوده که نشانگر جایگاه اجتماعی او در مقام مومنان و عالمان عالی رتبه مسیحی در عصر جاهلیت بوده است.[18]
(5) بنا بر مستندات تاریخی هر چند پدران این افراد به طمع دستیابی به مقام رفیع نبوت توسط فرزندانشان اسامی آن ها را محمد گذاشتند اما هیچ یک در زمان حیات خود ادعای نبوت و پیامبری نکردند. [19]

(6) از پانزده نفری که نامشان در فهرست بالا ذکر شد به جز «محمد بن عدی بن ربیعه» همه پیش از ظهور اسلام از دنیا رفته اند .[20]

(7) برخی تاریخ نگاران « محمد بن مَسلَمَه» را نیز از جمله محمدهای دوران جاهلیت دانسته اند[21] او در زمانی به دنیا آمده که پیامبر(ص) ده ساله بوده است.[22] پس او را نیز می توان جزء محمد های پیش از اسلام در نظر گرفت الا آن که بعد از ولادت حضرت محمد(ص) و قبل از نبوت ایشان نامگذاری شده است.

نتیجه

با توجه به مستندات و مدارک معتبر تاریخی که در این فرصت تقدیم شد برخی گفتارها که در «صحنه نامگذاری حضرت محمد(ص)» در فیلم «محمد رسول الله» توسط نقش آفرینان این فیلم بیان شد با گزاره ها و مسلمات تاریخی، سازگاری و تطابق ندارند
آنجا که گفته شده:«محمد؟محمد دیگر چه نامی است؟ » قابل نقد است زیرا این نامواژه علاوه بر استفاده در میان عرب، در زمان ِقبل از ولادت حضرت محمد(ص)، از نظر معنایی و مفهومی نیز قابل فهم برای آن ها بوده و معنی آن را به خوبی می دانستند زیرا نامواژه «محمد» مانند واژه «محمود» اسم مفعول و از مشتقات کلمه «حمد» است ولی به جهت این که از باب مبالغه می باشد از آن بلیغ تر و رساتر است و در آن زمان قطعا برای عرب های ادب دوست،بلیغ و فصیح و علاقه مند به شعر و شاعری نامواژه ای قابل فهم و درک بوده است یعنی این نام، اسم و واژه مُرده یا دخیل در زبان و لغت عرب نبوده است علاوه بر این که معنی آن نیز معنی بدی نیست.

یا این گفتار که: «نشنیده ایم؟» نیز با مستنداتی که ارائه شد نادرست است. همین طور گفتارهایی چون: «این نام از کجا آمده است؟» یا «این نام دیگر چیست؟» با این تفاصیل رنگ می بازند.به خصوص برای عربی که به علم انساب توجه ویژه داشته و در شهر مکه می زیسته،شهری که از نظر عبادی و تجاری پر رفت و آمد بوده و قبایل و طوایف بسیاری در آن حشر و نشر داشته اند.

و از همه مهم تر این دو گفتار آخر که «در هیچ قبیله ای چنین نامی سراغ نداریم!» و«نام هیچ پسری محمد نبوده!» نیز بر طبق شواهد تاریخی و مستنداتی که بیان شد از اساس باطل و نادرست است زیرا از آثار تاریخی و منابع کهن اسلامی، اسامی را ذکر نمودیم که بیان کننده وجود نام «محمد» در قبیله های مختلف عرب پیش از اسلام بوده است. مضافا این گفتار که«نام هیچ پسری محمد نبوده!»، سخنی بسیار غیر علمی و غیر کارشناسانه در این فیلم محسوب می شود.

در خاتمه باید گفت، نویسنده و کارگردان این فیلم به خاطر ارادتی که به پیامبر(ص) داشته، خواسته است که نام او را منحصر به فرد نشان دهد، ولی اصل در این موضوعات برای ما گزاره های موثق تاریخی است نه دیالوگ ها و مونولوگ هایی که در یک فیلمنامه نوشته و پرداخته شده است. متأسفانه با توجه به تاثیر عمیق فیلم و سینما بر ذهن مردم و تاکیدات این فیلم در خصوص نامگذاری پیامبر(ص) با این سبک و سیاق که دیدیم و خواندیم، دیگر به سختی و دشواری بتوان ذهن برخی را به واقعیت و موضوع با اصالتی که هدف اصلی این جستار است رهنمون ساخت. ای کاش سازندگان این فیلم در این فقره عنایت و مطالعات بیشتری داشتند و با کارشناسان و پژوهشگران دینی و تاریخی مشاوره های لازم را انجام می دادند و از این ظرافت مهم تاریخی و معنوی غفلت نمی کردند زیرا مساله وجود اسامی «محمد» پیش از ولادت حضرت محمد(ص)، خود مرتبط با بخش مهمی از تعالیم و سنت های توحیدی است که مردم به واسطه فضل و مهربانی پروردگار از نشانه های ظاهری و باطنی پیامبر بعد از حضرت مسیح(ع) و به عبارتی پیامبر آخرالزمان به خوبی آگاهی و اطلاعات کافی داشته اند تا در مسیر زندگیِ معنوی، دچار گمراهی و سرگردانی نشوند.

پی نوشت

[1] سبل الهدی، ج 1،ص 409 و عیون الاثر، ج 1، ص 39.
[2] همان، ج 1، ص 411.
[3] مستعذب الاخبار، ص 32.
[4] امتاع الاسماع، ج 2،ص 140.
[5] الإصابة، ج 6،ص 257.
[6] امتاع الاسماع، ج 2،ص 140.
[7] الطبقات، ج 1،ص 134.
[8] الإصابة،ج‏6،ص22 و سبل الهدی، ج 1،ص 409.
[9] الطبقات، ج 1،ص 134.
[10] همان.
[11] الاشتقاق، ص 8.
[12] السیرة الحلبیة، ج 1،ص 115.
[13] الاستیعاب، ج 1، ص 25.
[14] منتهى السؤل، ج‏1،ص180.
[15] همان.
[16] الإصابة، ج6، ص 264.
[17] همان، ج 6، ص 262.
[18] الطبقات، ج 1،ص 134.
[19] سبل الهدی، ج 1،ص 409.
[20] منتهى السؤل، ج‏1،ص182 و سبل الهدی، ج 1،ص 411.
[21] الإصابة، ج6، ص 28 و عیون الاثر ج 1 ص 39.
[22] امتاع الاسماع،ج2،ص 141.

نویسنده: سید مرتضی میرسراجی