به گزارش ثریا شعائر و اعیاد دینی که وضع شده است تا انگیزهای تازه برای کمک به تعالی روحی و آراستگی اخلاقی انسان باشد، به مناسبتهایی صرفاً ظاهری تبدیل شده است. همهچیز به آداب و رسوم تبدیل شده و راهحلها و محتوا و خاصیتِ خود را از دست داده است.(امام موسی صدر، به نقل از کتاب «عبادت یا عبودیت» ص ۱۱۸)
این عبارات وصفِ امام صدر دربارۀ یکی از ابعادِ ادیان، یعنی عبادات و مناسک و مشخصاً روزه، است؛ بُعدی که در برخی از ادیان مانند اسلام و یهود نقش پررنگی در زیستِ مؤمنانه دارد. گویی امام موسی صدر در مقام عالم دین میان آنچه هست و آنچه باید باشد، دوگانگی و یا حتی تضاد میبیند. او در چندین پیام و مصاحبه و مقاله و سخنرانی به بایدها و نبایدهای روزه و عبادات پرداخته است. این گفتارها و نوشتارها را بهطور کلی میتوان در سه دسته گنجاند :۱. گفتارها و نوشتارهای ناظر به آغاز ماه رمضان؛ ۲. گفتارها و نوشتارهای ناظر به شبهای قدر؛ ۳. گفتارها و نوشتارهای ناظر به پایان ماه رمضان و عید فطر.
امام صدر به اقتضای زمان، در هرکدام از این مطالب بر بُعد یا ابعادِ خاصی تأکید کرده است. مطالعۀ همین مقدار از گفتارهای امام صدر و لختی درنگ در آنها، ما را تا حد بسیاری به نگاه و نگرش دینشناسانۀ او -مشخصاً در حوزۀ عبادیات- نزدیک میکند. توجه به روح عبادت و فلسفۀ روزه و معنای شب قدر و انسانِ پس از رمضان و فلسفۀ فطریه و پیوند روزه و قرآن موضوعاتی است که در متن توجه صدر قرار دارد. اما نکتۀ در خور اهمیت، توجه و نگاه آسیبشناسانۀ او به موضوع عبادیات است. امام صدر، بهمثابۀ مصلح دینی میکوشد تا این آسیبها را برشمارد، تبیین کند و راهی به اصلاح و صلاح آنها بگشاید. این تلاش او معطوف به دو مسئله است: یکی آسیبهای عبادیات و خصوصاً روزۀ رمضان؛ و دیگر معنا و مفهوم شب قدر.
خاستگاه نگاه امام صدر به این دو موضوع نگاهِ دینشناسانۀ اوست. بالطبع، مؤلفههای دینشناسی امام صدر در توصیف و تبیینِ ابعاد دین نقش دارد. «دین ناظر به زندگی» و «دین اجتماعی» دو مؤلفه از مهمترینِ این مؤلفهها هستند که در این مبحث جایگاه ویژهای دارند.
دین ناظر به زندگی بدین معناست که دین، افزون بر بُعد اخروی، بُعد اینجهانی هم دارد. امام صدر در تحلیلِ فلسفۀ انفاق، بیآنکه بخواهد آثار اخرویِ آن را انکار کند، نظرش را به آثار اینجهانیِ انفاق معطوف میکند. بر این اساس، او در مواضع دیگر هم تلاش دارد تا آثار دنیوی آموزههای دین را در متن توجه خود قرار دهد. کسی که به این مؤلفه توجه دارد، باید با خرافات نیز بهطور جد سر ستیز داشته باشد. مطالعۀ کارنامۀ علمی و عملی امام صدر، خصوصاً تفاسیر او، میزان جدیتش را در این امر نشان میدهد. او به شدت با اموری مانند چشمزخم و آثار مترتب بر قمر در عقرب و جز اینها مخالفت میکند.
مقصود از بُعد اجتماعی هم تنها این نیست که دین دربردارندۀ احکام اجتماعی است. معنا و مفهوم این بُعد در اندیشۀ امام صدر ژرفتر از این است؛ بدینمعنا که احکام دین گاه ناظر به پیوندهای میان انسانهاست و انسانِ فردی را فرو مینهد و ناظر به انسانها بهمثابۀ جمع است. امام صدر در تقبیحِ غیبت دقیقاً از این منظر توضیح میدهد. او میگوید که غیبت پیوندهای میان افرادِ جامعه را پاره میکند و با پاره شدن این پیوندها، شبکۀ اجتماعی سستتر از هنگامی خواهد بود که این پیوندها استوارند.
اکنون و پس از این مقدمات، به توضیح آسیبشناسیِ عبادیات در نگاه امام صدر و معنا و مفهوم شب قدر میپردازیم.
امام صدر آسیبِ روزه و عبادات را از این قرار برمیشمارد: ۱. تبدیل شدن آنها به عادتِ بیروح؛ ۲. تهی شدن از معنای اصلی؛ ۳. از دست دادن کارکردِ خود. اما چرا عبادیات گرفتار این آسیبها شدهاند؟ امام صدر معتقد است که: «این فاجعه پس از آن رخ داد که به آموزههای آسمانی قالبهای زمینی محدود و معین داده شد، همهچیز کمّی شد و برای آن اندازهگیری و درجهبندی وضع گردید.» (عبادت یا عبودیت، ص: ۱۰۶)
کمیّتگرایی یکی از خصایص مدرنیته است. در جهان مدرن همهچیز باید اندازهگیری شود. آنچه محل تردید است همین تعمیمِ این امر است. رنه گنون از همین منظر مدرنیته را به نقد میکشد. جهانی که به کیفیت نظری ندارد و فقط به کمیت اهتمام دارد. آیا عبادیات را هم باید با این معیار بسنجیم؟ اگر سنجۀ عبادیات هم به عدد و رقم باشد، چه تبعاتی دارد؟ پاسخ امام صدر این است که در این صورت عبادات به عادت تبدیل میشود و روح خود را از دست میدهد.
بیتوجهی به بُعد عاطفی و عقلانیِ عبادات، دو سبب دیگرِ آسیبِ آن است. عبادات واجد سه بُعدِ جسمانی و احساسی و عقلانیاند و «هرگاه این اعمال بدون مشارکت و حضور قلب و عقل صورت گیرد، بیروح، بیهدف و عادت میشوند.» باید عقل و قلب خویش را با بدنهایمان به کار بگیریم. طرفه آنکه در این میان تأکید امام صدر بر بُعد عقلانی بیشتر است. او در پیام آغاز ماه رمضان ۱۳۴۹ شمسی میگوید: «ماه رمضان زمانی است برای درنگ کردن.» و در ادامۀ همین پیام «تأمل» را تنها عاملی معرفی میکند که «میتواند روح عبادات را به آن بازگرداند و آداب و رسوم را به انگیزهای برای خدمت انسان تبدیل کند و در کالبد شعائر روح بدمد و بدینترتیب، در ماه رمضان شب قدری رقم زند که بهتر از هزار ماه است.» (همان ص: ۱۱۵)
امام صدر «نیت» را که همان حسنِ فاعلی اعمال است و عبادیات بدون آن تهی از وجهِ عبادی خود خواهند بود، «تأمل در شعائر و توجه به انگیزهها» میشمارد. به بیان دیگر، میان تأمل و تفکر با نیت اینهمانی برقرار میسازد. روشن است که با این نگاه و نگرش محدود کردن عبادات به اعمالِ ناظر به جسم و پیشی گرفتن کمّیت آن بر کیفیت چه اندازه ناپذیرفتنی است.
گذشت که امام صدر با رویکردی آسیبشناسانه توجهی تمام به شب قدر و معنای آن نیز دارد. از این رهگذر او نخست به نقد و رد دیدگاه رایج میپردازد و سپس، برداشت خود را از معنا و مفهوم شب قدر بیان میکند.
او تفسیر متعارف از شب قدر را اینگونه توضیح میدهد: «در این شب دعاها مستجاب و عمرها و روزی نوشته و نیکبختی و نگونبختی آدمی مشخص میشود.» در جای دیگر میگوید که عموم مؤمنان معتقدند که در این شب اوضاع و احوال تغییر میکند. امام صدر این برداشت از شب قدر را به روز بودجهنویسی دولت و مجلس تشبیه میکند. و البته اذعان میکند که «من این معنا را نمیفهمم.» او این برداشت را مخالف علم و دین و قرآن میداند و آن را شگفتانگیز وصف میکند. (برای زندگی، ص: ۲۵۸) او ضرورتی نمیبیند که این معنای «خرافهای» را بپذیرد. از این رو، با استناد به قرآن سه معنی دیگر برای شب قدر بیان میکند.
او در این سه معنا شب قدر را با قرآن و دعا و روزه پیوند میزند. امام صدر بر ارتباط میان روزه و قرآن تأکید فراوان دارد و بر آن است که روزه در ماه قرآن واجب شده است؛ نه اینکه قرآن در ماه روزه نازل شده است. او این ارتباط را ارتباط میان روزه و معرفت تلقی میکند؛ زیرا قرآن «کتابی است که دربردارندۀ حقایق آسمانی و حقایق جهان هستی است.»
قرآن که نخستین منبع دینشناسیِ اسلام است، در اندیشۀ امام صدر جایگاهی رفیع دارد. او در مواجهه با پرسشها و مسائل جدید، عمدتاً به قرآن متکی است تا دیگر منابع. در گفتارها و نوشتارهای امام صدر نیز فراوانی استناد به قرآن بیشتر است. فی المثل، او در باب مسئلۀ زنان و یا همزیستی رویکردی کاملاً قرآنی دارد و تقریباً همۀ استناد او به قرآن است.
در معنای نخست شب قدر شبِ نزولِ دفعی قرآن است. در این معنا شبِ نزولِ قرآن «یا برای ارزش فراوان و قدر آن» لیلهالقدر خوانده شده است «یا به سبب تقدیر و مشخص شدن حلال و حرام.» امام صدر با استناد به آیات سورۀ دخان توضیح میدهد که مقصود خداوند این است که احکام الهیِ تشریعی را در این شب نازل کرده و «قدر بودن آن به این اعتبار است که احکام و تعالیم و حلال و حرام و هرآنچه به انسان و اصلاح امور او مربوط است، در این شب نازل شده است.» (عبادت یا عبودیت، ص ۱۳۵)
معنای دوم شب قدر با دعا پیوند دارد. آیات ۱۸۳ و ۱۸۴ و ۱۸۵ سورۀ بقره دربارۀ رمضان است. بلافاصله پس از این آیات، خداوند به مسئلۀ دعا و اجابت آن میپردازد: «إِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ.» امام صدر بر آن است که این امر اتفاقی نیست و میان رمضان و استجابت دعا نسبتی برقرار است؛ خصوصاً بر این مبنا که تقدیم و تأخیر کلمات و آیات قرآن واجد معناست. اما هربار که این معنا را بیان میکند، متذکر میشود که «دعای صحیح» مقصود است؛ «نه دعایی که جانشین کار و تلاش شود.» (انسان آسمان، ص: ۲۱۶) دعا در این ماه به سبب صفای قلب و دوری آدمی از کینه و بینش انسان و درک مسائل دیگران و صبر به اجابت نزدیکتر است.
اما معنای سوم شب قدر مهمترین دیدگاه امام صدر است که بدیع هم مینماید. این معنا مبتنی بر دو مقدمه است و میان روزه و شب قدر پیوند برقرار میسازد. مقدمۀ نخست اینکه: «روزه یعنی خودداری و پرهیز از برآوردن نیازهای مادی که انسان عادت کرده است به صورت مستمر از آنها بهره بگیرد. خودداری از انجام دادن خواستهها و نیازها طبیعتاً موجب آزادی انسان و ایجاد نوعی رهایی و بریدگی و بینیازی و از نیازهای طبیعی و همیشگی میشود.» نتیجۀ روزه این است که آدمی مسلطتر بر ارادۀ خود میشود. مقدمۀ دوم هم این است که سعادت و شقاوت آدمی در اختیار خود اوست. امام صدر با استناد به آیات ۷ تا ۱۰ سورۀ شمس و ۳۹ نجم و ۳۸ مدثر و ۴۱ روم و ۱۱ رعد مقدمۀ دوم را اثبات میکند.
با پذیرفتن این دو مقدمه معنای سومِ شب قدر حاصل میآید. آدمی با آغاز رمضان و روزه به تمرین میپردازد تا بتواند بر اراده و نفس خود مسلطتر شود. هرچه به پایان رمضان نزدیکتر میشویم انسان توانمندتر میشود. شب قدر شبی است که این توانایی به اوج خود میرسد و من قادر میشوم که سرنوشتم را خودم رقم بزنم. از همین رو هم هست که شب قدر در دهۀ پایانی ماه رمضان واقع شده است و متعین هم نیست. در این تفسیر شب قدر امری شخصی میشود و هرکس بنا به آمادگی و تلاش خود شب قدر متفاوتی دارد.
این معنای سوم در مقابل معنای رایج شب قدر است. در آنجا نگاهی جبرگرایانه و غیرعلمی پررنگ است؛ اما در این معنا اختیار انسان نقشی پررنگ در این تفسیر از شب قدر دارد و با نظر به سازگاری و همسویی این تفسیر با روزه و فلسفۀ آن، نیازی نیست زیر بار نگاهی خرافهآمیز به این شب شویم. در واقع، این معنی سوم هم با دیگر مبانی و اصول دین و قرآن سازگار میافتد؛ هم با روایاتی که میگویند در این شب سرنوشت تعیین میشود؛ هم با عقل و منطق.
اما دستۀ دیگر رمضانیات امام صدر، گفتارهای ناظر به پایان ماه رمضان اوست که به فلسفۀ فطریه میپردازد. او توضیح میدهد که اگر روزهمان درست و واقعی بوده است، باید چگونه انسانی شده باشیم. در این نگاه رمضان پایان راه و مقصود نیست؛ بلکه به عکس، آغاز راه و طریق است. رمضان فرصتی است برای تمرین و برای پس از خود؛ یا به بیان خود امام صدر رمضان مدرسهای است که انسان را برای ادامۀ راهش پرورانده است.
نخستین ویژگی انسانِ تربیتشدۀ مدرسۀ رمضان این است سعادت و شادیاش معطوف به دیگری است. او اکنون «جزئی حقیقی از امت خویش است که ابعاد وجود خود را با وجود همنوعانش پیوند میزند و افق فهم و احساس خویش را به فهم و احساس دیگران نزدیک میکند. در نتیجه، پیوند امت مستحکمتر و و کنش و واکنش میان آن بیشتر و بازدهی آن افزونتر خواهد بود.» ویژگی دیگر انسان رمضان این است که احتکار را نمیپذیرد. معنای احتکار محدود به احتکار کالا نیست؛ بلکه علم و مقام و سازندگی و دین را هم در بر میگیرد. این هنر امام صدر است که مفاهیم را توسعۀ معنایی میدهد تا گسترهای بی پایان در پیش پای آدمی بکشد و با ذکر مصادیق ما را با جهان اندیشه و دغدغههایش آشنا کند.
آنگونه که پیداست امام صدر هم در اصل عبادت و روزه و هم در معنای شب قدر نگاهی آسیبشناسانه و مصلحانه دارد. او هم نگاه سلبی دارد و آنچه میان مؤمنان شایع و رایج است، به نقد میکشد و هم نگاه ایجابی دارد. او بارها و بارها در تفاسیر خود متذکر میشود که آنچه گفتم برداشت و فهم من است و مخاطبانش را دعوت میکند که آنان نیز بیندیشند و نظر خود را ابراز کنند.
امام صدر با برداشت و فهم خود از اسلام و مشخصاً با اعتقاد به دو مؤلفۀ «دین برای زندگی» و «دین امر اجتماعی» به توضیح و تفسیر عبادات و روزه و شب قدر پرداخته است. بر اساس مؤلفۀ نخست تن به معنای خرافی نمیدهد و با استناد به قرآن فهمی زندگیساز از عبادت و شب قدر به دست میدهد و با نظر به مؤلفۀ دوم ویژگیهای انسانِ رمضان را ناظر به دیگری شرح میدهد. باید اذعان کنیم که در اینجا همسویی و سازشی منطقی میان اندیشه و عمل امام صدر به چشم میخورد. در واقع، دینشناسی او (که عرصۀ نظر است) با دینورزی او (که عرصۀ عمل است) همساز میافتد.
منبع: مهر