کد خبر: 105901

به قلم فائزه فرهودی؛

با کتاب نخواندن، کتاب‌ها را به قرنطینه همیشگی می‌فرستیم

امروز شمارگان (تیراژ) کتاب ها به شدت افت کرده است و حتی در بعضی عناوین، به پائین تر از 50 نسخه رسیده است! و این یک فاجعۀ فرهنگی در جامعه است؛ به همین جهت از "کتاب نخوانی" با عنوان یک ویروس همه‌گیر یاد می‌کنیم.

سال هاست در مورد سرانه مطالعه و پائین بودن این رقم در کشورمان سخن ها گفته شده؛ مطالب مختلف نوشته شده و سال‌هاست متولّیان فرهنگی، به دنبال یافتن علل واقعی کتاب نخوانی و ارائه راهکارهایی برای ترویج مطالعه در بین مردم هستند. انواع و اقسام همایش های آسیب شناسی مطالعه، باشگاه های کتابخوانی، مقالات و پایان نامه ها با همین موضوع ارائه و منتشر شده است. اما انگار در نهایت هنوز کتاب به عنوان یک کالای ضروری فرهنگی در سبد خانواده ها جای نگرفته که نگرفته!

"ویروس کتاب‌نخوانی"، همچنان در جامعه جولان می‌دهد و جالب‌تر اینکه اکثر افراد هم از مبتلا شدن به این ویروس هراسی ندارد! و یا حتی سال‌هاست مبتلا هستند و مشکلی با عوارض و تبعات آن ندارند!

در این نوشتار قصد داریم با زاویه دیگری به بحران کتاب نخوانی بپردازیم. عمدتا آسیب های عدم مطالعه بر زندگی فردی و اجتماعی اقشار مختلف جامعه بررسی شده و نتایج این بررسی ها نیز در قالب های مختلف منتشر و اطلاع رسانی شده است. اما در این نوشتار قرار است تاثیرات مخرب این کتاب نخوانی را بر کتاب ها بررسی کنیم؛ در واقع از دیدگاه کتاب ها به این چالش بنگریم.

· با کتاب نخواندن، کتاب ها را به قرنطینه همیشگی می فرستیم!

یکی از روش هایی که نویسندگان، حاصل تجربیات و دانش خود را با دیگران به اشتراک می گذارند، تالیف کتاب است. عوامل مختلفی باید دست به دست هم دهند تا یک کتاب به نگارش درآید؛ ناشر آن را منتشر کند؛ چاپخانه آن را چاپ کند و در نهایت در قفسه های کتابفروشی ها یا کتابخانه ها قرار بگیرد. گاهی برای تالیف یک عنوان کتاب، دو سال و یا حتی بیشتر وقت صرف می‌کنند تا به بهترین نحو مطالب مورد نظرشان کنار هم چیده شود و در قالب کتاب به دست خوانندگان برسد.

وقت، هزینه، تلاش، هنر، دانش و تجربه نویسنده، همه و همه به کار گرفته می شود تا کتابی تالیف شود. اما در صورت رواج نداشتن فرهنگ مطالعه و نیاز به یادگیری از طریق مطالعه، چه اتفاقی برای کتاب ها رخ خواهد داد و سرنوشت آنها چه خواهد بود؟

حتما به کتابخانه ها سر زده‌اید؛ قفسه هایی مملو از کتاب ها با موضوعات مختلف؛ گاهی در یک موضوع چندین و چند عنوان مختلف کتاب که چندین قفسه را در بر می گیرد. اگر به آمار سالیانه کتابخانه ها نگاهی داشته باشیم و میزان منابع اطلاعاتی موجود را با میزان امانت رفتن آنها مقایسه کنیم، در بسیاری از کتابخانه ها عمق فاجعه مشخص خواهد شد. البته این عدد در انواع کتابخانه ها (عمومی، تخصصی، اختصاصی، آموزشگاهی و کتابخانه ملی) متفاوت است. اما در تمام این کتابخانه ها کتاب های بسیاری وجود دارد که سال هاست که ورق نخورده، و کسی حتی در جستجوهایش آن عناوین را انتخاب نکرده است. پایان این بی اعتنایی و بی توجهی کتاب ها، چیست؟ دو سرنوشت کلی برای این کتاب ها محتمل است:

1- همچنان سال ها در کتابخانه ها خاک می خورند و کسی هم فکری برای آنها نمی کند؛ این خود باعث اشغال فضای کتابخانه می شود و تبعات بعدی را به دنبال دارد از جمله عدم توان کتابخانه برای توسعه منابع به علت کمبود فضا.

2- بعد از سال ها، این کتاب های استفاده نشده، توسط کتابدار، وجین می شود و از کتابخانه خارج می‌شود. در این صورت یا به سایر کتابخانه ها اهدا می شود (که احتمالا همین اتفاق چندین سال بعد در آن کتابخانه نیز مجدّد تکرار خواهد شد)، یا با عناوین دیگری مبادله می شود و یا در بدترین شکل ممکن خمیر می شود!

· تبعات قرنطینه کتاب ها ناشی از ویروس کتاب نخوانی، برای ناشران و نویسندگان

در دنیایی که پول حرف اول را می‌زند، اگر ناشر چاپ اثری از یک نویسنده‌ی گمنام را به عهده گیرد، حاضر نیست برای آن هزینه و سرمایه‌گذاری کلان کند؛ و به این ترتیب بسیاری از نویسندگان ترجیح می‌دهند که خودشان برای چاپ اثرشان سرمایه‌گذاری کنند (بینش، 1399). در هر دو صورت هم نویسنده و هم ناشر بیم آن دارند که از نظر مالی پس از انتشار کتاب متضرّر شوند؛ لذا این دغدغه همواره برای نویسندگان و نیز ناشران وجود دارد و بعضا نویسندگان مدت های طولانی به دنبال ناشر مناسب برای چاپ کتاب های خود هستند. نیمی از این مشکلات به دلیل عدم استقبال جامعه مخاطبان از کتاب و کتابخوانی است؛ و البته نیم دیگر به دنبال افزایش قیمت کاغذ و صحافی و ... رخ می دهد.

امروز شمارگان (تیراژ) کتاب ها به شدت افت کرده است و حتی در بعضی عناوین، به پائین تر از 50 نسخه رسیده است! و این یک فاجعۀ فرهنگی در جامعه است؛ به همین جهت از "کتاب نخوانی" با عنوان یک ویروس همه‌گیر یاد می‌کنم که بدنۀ فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی یک کشور را با اختلالات جدّی مواجه می‌کند.

بعضاً بسیاری از عناوین کتاب ها، بسیار ارزشمند هستند و برای نگارش آنها تلاش زیادی از سوی نویسنده و ناشر صورت گرفته است؛ اما وقتی با عدم استقبال از جانب مخاطبان (ویروس‌کتاب نخوانی)، رو به رو می شوند، سرنوشتی جز به قرنطینه رفتن ندارند!

"به قرنطینه بردن کتاب برای دور ماندن از ویروس کتاب نخوانی مخاطبان". این بار، قصد نداریم شعارِ کلیشه‌ای "کتاب بخوانیم" سر بدهیم و یا دلایل عدم کتابخوانی را لیست کنیم.

این بار می خواهیم کتاب‌ها را از ویروس کتاب نخوانی مخاطبان، نجات دهیم. این بار می‌خواهیم کتاب های ارزشمندی را که با بی مهری مواجه می شوند، به قرنطینه بفرستیم تا دسترسی به آنها دیگر به آسانی امکان پذیر نباشد. مانند تمام انسان های ارزشمندی که به واسطه ویروس کرونا به قرنطینه رفته اند که حتی در بسیاری موارد قرنطینه هم پاسخگو نبوده؛ فلدا دسترسی به آنها برای همیشه غیرممکن شده است.

انگار تا زمانی که چیزی را از دست ندهیم، قدر و قیمت آن را نخواهیم دانست. تصور کنید کتابخانه های خالی از کتاب؛ تمام قفسه ها خالی! کتابفروشی ها تعطیل! نویسندگان در پی هر شغل و کاری به غیر از نویسندگی!

وقتی با قحطی کتاب مواجه شویم و کتاب ها خود را از دسترس ما انسان های کتاب نخوان خارج کنند، دنیا، غیرقابل تحمل خواهد شد. دنیایی سرد، تاریک و بی روح بدون کتاب این یار مهربان که بی‌زبان و بی‌زیان بخشنده است؛ و بسیاری از ما در عین نیاز به آگاهی و اطلاعات، مغرورانه خود را بی نیاز از آنها می دانیم.

تصور دنیایی بدون "هزار و یک شب"، "بوستان و گلستان سعدی"، "کشکول شیخ بهایی" و... و... وحشت آور است.

جامعه‌ای با کتاب‌های قرنطینه شده و خارج از دسترس! آیا واکسنی هم برای ویروسِ همه‌گیرِ کتاب‌نخوانی ساخته خواهد شد؟!