کد خبر: 120763

به قلم مائده فرهنگ؛

کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم

دراکولیچ در این کتاب پرده آهنین را برای نگاه اجمالی به جزییات زندگی زنان اروپای شرقی به کنار می کشد و سپس نگاهی گذرا و شاید بدبینانه به سراب آزادی و دموکراسی در فردای فاجعه ی جنگ داخلی می اندازد.

"کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم در روایت هایی تراژیک و اغلب طنز آمیز با بررسی رابطه بین کالاهای مادی و ابراز شادمانی در جامعه ای که حتی میوه موز هم یک تجمل بیگانه بود و با تکیه بر تجربیات نویسنده و مشاهدات فرهنگی گسترده او، مساله اساسی ریشه کن کردن هویت زنانه را بررسی میکند." بخشی از یادداشت ارسالی برای شروع گزارش هفتگی از یک کتاب در شبکه علمی ثریا است.

"کتابخوان" نام مجموعه یادداشت هایی از روایت افرادی که امروزه در جامعه ما کتابخوان یا کتابخور نامیده می شوند با انتخاب خودشان. شبکه علمی ثریا نیز طبق رسالت خود، عصرهای دوشنبه را به مرور سریع یک کتاب اختصاص می‌دهد.

کتاب این هفته شبکه علمی ثریا، کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم اثر خانم اسلاونکا دراکولیچ با ترجمه خانم رویا رضوانی است.

یادداشت خانم مائده فرهنگ از کتاب مذکور بدین شرح است:

"کمونیسم رفت ما ماندیم حتی خندیدیم روایتی است کوبنده و به ظاهر صادقانه از این‌که واقعا در یک کشور کمونیستی چه میگذرد؟
اسلاونکا دراکولیچ روزنامه نگار و نویسنده کروات که خود بزرگ شده‌ی یوگسلاوی و دختر یکی از افسران عالی رتبه ارتش کمونیست بود این کتاب را در سال ۱۹۹۰ نوشته است و کتاب حاصل مشاهدات او از سفرش در ژانویه و فوریه ۱۹۹۰ به کشور های بلوک شرقی است. بلوک شرق اصطلاحی بود که در دوران جنگ سرد، به کشورهای متّحد شوروی و پیمان ورشو، که خود را کمونیست می‌نامیدند، گفته می‌شد.
دراکولیچ در این کتاب پرده آهنین را برای نگاه اجمالی به جزییات زندگی زنان اروپای شرقی به کنار می کشد و سپس نگاهی گذرا و شاید بدبینانه به سراب آزادی و دموکراسی در فردای فاجعه ی جنگ داخلی می اندازد.
کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم در روایت هایی تراژیک و اغلب طنز آمیز با بررسی رابطه بین کالاهای مادی و ابراز شادمانی در جامعه ای که حتی میوه موز هم یک تجمل بیگانه بود و با تکیه بر تجربیات نویسنده و مشاهدات فرهنگی گسترده او، مساله اساسی ریشه کن کردن هویت زنانه را بررسی میکند.
خانه‌های جمعی اجباری که امکانات کمی را برای تامین حریم خصوصی فراهم می‌کرد در کنار اخراج بسیاری از وسایل صرفه‌جویی در وقت و تمرکز بر کار بدنی، جایی برای احساسات به ظاهر بورژوایی مانند لوازم آرایشی یا لباس باقی نمی‌گذاشت، اما روایت خیره کننده دراکولیچ از واقعیت نشان داد که زنان زیر سایه کمونیسم هم برای اینکه احساسات زنانگی را از دست ندهند، تلاش می کردند.
دراکولیچ سعی داشته با تمام قوا جزییاتی از واقعیت زندگی زیر سایه کمونیسم را به تصویر بکشد و قدرت چشمگیر تاثیر سیاست بر زندگی روزمره را نمایان کند چرا که او معتقد است کمونیسم بیش از انکه یک ایدئولوژی سیاسی یا روش حکومت باشد یک قدرت ذهنی ست و قدرت سیاسی ممکن است در یک شب جا به جا شود ولی سبک زندگی شکل گرفته تحت خفقان به این زودی ها کمرنگ نمی شود.
و در نهایت نشان می دهد که حتی با شکست کمونیست ها صبح پیروزی فرا نمی رسد زیرا ساختار ذهنی شکل گرفته تحت تاثیرات حکومت کمونیستی باید از بین برود تا ساختار جامعه تغییر کند‌."