کد خبر: 129835

چاپ ترجمه کتاب افسر انگلیسی درباره فعالیت‌های بریتانیا در ایران

کتاب «شرق و غرب زاگرس؛ سفر، جنگ و سیاست در ایران و عراق» نوشته سی.جِی. ادموندز با ویرایش یان ریشار و ترجمه شهلا طهماسبی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش ثریا -  کتاب «شرق و غرب زاگرس؛ سفر، جنگ و سیاست در ایران و عراق» نوشته سی.جِی. ادموندز و ویراسته یان ریشار به‌تازگی با ترجمه شهلا طهماسبی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه «کتابخانه تاریخ ایران» است که این‌ناشر چاپ می‌کند. نسخه اصلی این‌کتاب که ترجمه فارسی براساس آن انجام شده، سال ۲۰۱۰ منتشر شده است.

سرگرد سی. جِی. ادموندز نویسنده این‌کتاب متولد سال ۱۸۸۹ بود که سال ۱۹۷۹ درگذشت. او در دانشگاه کمبریج به تحصیل زبان‌های عربی، ترکی و فارسی پرداخت و سپس وارد سرویس کنسولی انگلستان شد. او در طول خدمت، سمت‌های مهمی در خاک ایران و عراق داشت و پس از آن از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۷ زبان کردی را در مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه لندن آموخت. به این‌ترتیب ضمن تالیف فرهنگ کردی-انگلیسی که با همکاری توفیق وهبی انجام شد، مقالات زیادی را در نشریات شرق‌شناسی منتشر کرد.

ادموندز به‌عنوان یک‌انگلیسی با معلومات و یک‌ایران‌شناس حرفه‌ای، برای بسیاری از پژوهشگران ایرانی، فقط یک افسر ناشناخته بریتانیایی است که نامش در کتاب‌شناسی‌های مربوط به لرستان و کردستان آمده است. اما او، هم در خدمت کنسولی و هم در سمت افسر سیاسی باید برای موضوعات عملی و سیاسی و انسانی‌ای که رهنمون‌های مشخص و قاطع نداشتند، راه‌حل پیدا می‌کرد. به این‌ترتیب ادموندز، استنباط هوشمندانه‌ای از جامعه و سیاست ایرانی‌ها داشت و در مورد استراتژی‌های محلّی بینش خوبی بروز می‌داد و از گرایش‌های محافظه‌کارانه جامعه ایرانی در دوران انقلاب مشروطه به‌خوبی آگاه بود.

این افسر انگلیسی خاطراتش از سفر عراق که از ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۵ انجام شد، در کتاب «کردها، ترک، عرب‌ها: سیاست سفر و پژوهش در شمال شرقی عراق» منتشر کرد. اما خاطراتش از سفر به ایران به‌صورت منتشرنشده باقی ماندند تا این‌که توسط یان ریشار ویراستاری شدند. ریشار، ایران‌شناس و شیعه‌شناس فرانسوی، مدیر و استاد تحقیقات ایرانی در مؤسسه ایران‌شناسی دانشگاه سوربن جدید (پاریس) است. او که حوزه علاقه‌اش فلسفه و ادبیات بود، سال ۱۹۷۰/۱۳۴۶ در تهران، سپس در توبینگنِ آلمان و پاریس زبان فارسی را آموخت. پس از انقلاب اسلامی ایران هم درباره شیعه‌گری مردم و تاریخ معاصر ایران آثاری منتشر کرد. برخی از این‌آثار عبارت‌اند از: «ریشه‌های انقلاب ایران»، «ایران در قرن بیستم: بررسی اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی»، «ایران و اقتباس‌های فرهنگی شرق از مغرب‌زمین» و «نگاه فرانسوی به کودتای سوم اسفند».

اما درباره حضور ادموندز در ایران باید گفت او در شهر بوشهر به‌عنوان افسر کنسول به بریتانیا خدمت کرد و طی جنگ جهانی اول در جنگ‌های انگلیس در بین‌النهرین حضور داشت. او در لرستان با سمت افسر سیاسی در سازمان امنیتی میدان‌های نفتی فعالیت کرد و پس از پایان جنگ، به شمال ایران اعزام شد که در آن‌برهه شاهد مستقیم جریانات نهضت جنگل و سپس کودتای سال ۱۲۹۹/۱۹۲۱ بود. مدارک و اسنادی که در پرونده‌های ادموندز در آرشیوهای مرکز خاورمیانه دانشگاه سنت‌آنتونیِ آکسفورد نگهداری می‌شوند، ارزش تاریخی بسیاری دارند سال‌ها توسط تاریخ‌نویسان، مغفول واقع شدند.

کتاب «شرق و غرب زاگرس؛ سفر، جنگ و سیاست در ایران و عراق» درباره فعالیت‌های انگلستان در ایران است؛ فارغ از نقش این‌کشور استعمارگر در وقایع اسفند ۱۲۹۹ و کودتای رضاخان.

کتاب پیش‌رو ۴ بخش اصلی با عناوین «خلیج فارس»، «بین‌النهرین سُفلا»، «جنوب غربی ایران» و «شمال غرب ایران» دارد که هرکدام از این‌بخش‌ها، فصل‌های مختلفی را شامل می‌شوند. بخش اول، فصول اول تا ششم کتاب را با این‌عناوین شامل می‌شود: مقدمه، از کیمبریج به قسطنطنیه، از قسطنطنیه به بوشهر، زندگی در بوشهر، اولین سفر با کاروان، پیش‌درآمدی به تلگرام زیمرمان.

بصره، جبهه دجله، عماره، خورالعظیم/هورالعظیم، مسیر فرات هم عناوین فصول هفتم تا یازدهم کتاب هستند که در بخش دوم کتاب درج شده‌اند. مخاطب این‌کتاب در بخش سوم هم فصول ۱۲ تا ۱۹ را می‌خواند که به این‌ترتیب‌اند: جبهه کاروان، شوشتر، دزفول، لرستان، در [طایفه] دیر کَوَند، از دزفول به بروجرد، جبهه روسیه، در پیشکوه.

فصل‌های ۲۰ تا ۲۵ کتاب «شرق و غرب زاگرس» هم در بخش چهارم، به این‌ترتیب‌اند: نور پرفورس، گیلان و خمسه، میان‌پرده ماورای قفقاز، قزوین و تبریز، حمله بلشویک‌ها، کودتا در تهران.

در بخشی از این‌کتاب می‌خوانیم:

بنابراین یازده روز بعد از قزوین به رشت رفتم تا دو روز در آنجا بمانم و با وضعیت و شرایط جنگلی‌ها از نزدیک آشنا شوم. اما چهار روز در انزلی معطل شدم، چون ژنرال دنیکن [فرمانده ارتش] روس سفید، در جنوب روسیه شکست خورده و به قفقاز عقب‌نشینی کرده بود و ظاهرا او یا فرمانده محلی‌اش در پترووسک، آذربایجان را محاصره کرده و یکی از کشتی‌های باکو را مصادره کرده بود و مقامات آذربایجان می‌ترسیدند که بهترین کشتی‌شان را که کورْس نام داشت به دریا بفرستند و من می‌بایست صبر می‌کردم تا یک کشتی کوچک‌تر به اسم تامارا می‌رسید.

این تاخیر باعث شد که من با یک ایرانی متشخص و برجسته ملاقات کنم: ارفع‌الدوله، پدر سرلشکر [حسن] ارفع که پس از خدمات نظامی درخشان در انگلستان اقامت گزیده و دو کتاب خاطرات جالب توجه به‌نام‌های در زمانه پنج پادشاه؛ و کردها چاپ کرده است. ارفع‌الدوله مردی بسیار فرهیخته و با ذوق و مهذب بود، در سمت سفیر عثمانی به کشورش خدمت کرده بود و بعد از بازنشستگی به مونت‌کارلو رفته و عمارت زیبایی به سبک شرقی ساخته بود و اخیرا موزه هنرها و صنایع دستی ایران را در آن دایر کرده بود. او اطلاعات بسیار ارزشمندی که تصور می‌کردم در آذربایجان پیدا می‌کنم، به من داد و از کمک‌هایی که آلیور واردراپ، کمیسر عالی ما در تفلیس، حین عبور از قفقاز، به او داده بود و کمک‌های استوکس در باکو، با سپاس یاد کرد.

این‌کتاب با ۵۱۹ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۳۲۰ هزار تومان منتشر شده است.

منبع : نشر نو