کد خبر: 35021

سیداحمد حبیب نژاد

فراهم کردن فرصت و بستر مناسب برای آموزش، وظیفه دولت اسلامی است

مشاور علمی مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی گفت: وظیفه دولت ها از جمله دولت اسلامی فراهم کردن فرصت های برابر و از جمله فراهم آوردن بستر مناسب برای تحصیل همه افراد است.

ثریا: تأمین آموزش رایگان یکی از وظایف حاکمیت و به عنوان یکی از حقوق عمومی مصرح در قانون اساسی برای شهروندان در جامعه اسلامی است، اما پیرامون وجود عدالت آموزشی در عمل در کشور انتقادات زیادی وجود دارد که در این باره با سید احمد حبیب نژاد، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و مشاور علمی مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی گفت و گویی ترتیب دادیم که در ادامه می خوانید؛

*در منابع دینی ما درباره عدالت در امر آموزش چه دستوراتی آمده است؟

عدالت به معنای گذاشتن هر چیز در جای خود است. با این مقدمه می توان گفت اسلام نتیجه برابر برای همه افراد را مد نظر ندارد، بلکه هر کس به تناسب استعداد خود به موفقیت دست می یابد، اما در برخی موارد نبود شرایط برابر منجر به موفقیت یا شکست افراد می شود. لذا وظیفه دولت ها از جمله دولت اسلامی فراهم کردن فرصت های برابر و از جمله فراهم آوردن بستر مناسب برای تحصیل همه افراد می باشد. آیات و روایاتی که تشویق کننده امر علم آموزی است ناظر بر گروه و صنف خاصی نیست و مخاطب آن ها عام و برای همه مردمان است.

*با توجه به تأکید بر تأمین آموزش رایگان توسط حاکمیت در قانون اساسی، چرا هنوز به این مرحله نرسیده ایم؟ چه راهکارهایی برای رسیدن به این هدف پیشنهاد می کنید؟

دو بار در قانون اساسی بر بحث آموزش رایگان تأکید شده است؛ یک بار در بند ۳ از اصل سوم قانون اساسی که یکی از تعهدات دولت را «آموزش‏ و پرورش‏ و تربیت‏ بدنی‏ رایگان‏ برای‏ همه‏ در تمام‏ سطوح» می داند و یک بار دیگر آموزش رایگان در اصل ۳۰ قانون اساسی وظیفه دولت شمرده شده است. شاید تفسیری که نظام حقوقی و نظام اداری ما از این بند و اصل کرده است، مهم ترین چالش در اجرایی کردن آموزش رایگان باشد، زیرا تعهدات اصل سوم را در چهارچوب تعهدات به وسیله و نه تعهدات به نتیجه تفسیر می کنند. شاید لحاظ  محدودیت های مالی کشور باعث شد تا در پاسخ شورای نگهبان به وزیر آموزش و پرورش وقت نیز این امر قابل مشاهده باشد که دولت را در حد توان و امکانات در دسترس موظف می داند و در ادامه به مثابه راهکار توضیح می دهد در صورت کمبود منابع و امکانات با اولویت مستضعفان و مستعدان در اجرای این اصل تلاش کنند. بهترین راهکار گذار از تفسیر به وسیله به تفسیر به نتیجه در این موضوع حیاتی است و دولت ها و نظام مدریتی– حاکمیتی باید با حذف اسراف ها و تبذیرهایی که وجود دارد و استفاده بهینه از امکانات و جلوگیری از هدر رفت منابع بودجه ای در مصارف غیر ضروری این حداقل از تعهدات خود را به انجام برساند.

*چرا علی رغم موفقیت خوب دانشگاه های دولتی، در آموزش و پرورش شاهد عدم توفیق مدارس دولتی هستیم؟

امکانات آموزشی در مدارس دولتی ضعیف است و معلمان دلسوز و فداکار با کم ترین حقوق و کم ترین امکانات، تلاش در آموزش دانش آموزان دارند. عدم بودجه کافی برای مدارس دولتی و کثرت معلمان و دانش آموزان و عدم کفایت سرانه دانش آموزی مهم ترین پاشنه آشیل آموزش و پرورش ما می باشند.

*آیا در مسیر تحقق مدرسه به عنوان نهادی انسان‌پرور و جامعه‌ساز هستیم یا در حال پیمودن مسیر دیگری و به سمت مقصد دیگری؟

به نظر می رسد با فضای رسانه ای که توسط موسسات کنکور در صدا و سیما و جامعه ایجاد شده است و رقابت های غیر برابری که در این حوزه شاهد هستیم، به جای تربیت نیروی انسانی ماهر و موفق و توانمند، نظام آموزشی به دنبال فردی است که دارای محفوظات بیشتری باشد و بهتر تست بزند. از تست و مانند تست، محقق و پژوهشگر و تحلیل گر ساخته نمی شود. دستیابی به دانش فراتر از این تبلیغات نادرستی است که هر روز بر ذهن خانواده ها بمباران می شود.

*لوازم ساختاری و مدیریتی و مالی برای تأمین بهترین و با کیفیت‌ترین آموزش و پرورش برای بیش از ۱۳ میلیون دانش‌آموز ایرانی چیست؟

سهم منابع انسانی و منابع مالی آموزش و پرورش نیاز به افزایش دارد. مدارس ما از کمبود معلم رنج می برند و همین معلم های موجود نیز از مشکلات مالی مصون نیستند. در حالی که در کشورهای توسعه یافته معلمان از جایگاه، ارزش و احترام والایی برخوردارند و بعضاً بیشترین حقوق به معلمان اختصاص دارد. متأسفانه در ایران معلمان قشر کم درآمد محسوب می گردند. مسئله ای که هنوز شاهد اتفاق افتادن آن هستیم آتش سوزی در مدارس به علت نبود سیستم های گرمایشی یا تخریب دیوار مدرسه و نمونه های دیگر از این قبیل نشانگر ضرورت توجه ویژه دولت برای استاندارد و ایمن سازی مدارس است که باید در اولویت اول دولت قرار بگیرد. مورد دیگر افزایش امکانات آموزشی از قبیل آزمایشگاه، زمین های ورزش، برگزاری اردوهای آموزشی، کلاس های پرورشی و افزایش مهارت های زندگی و موارد متعدد دیگر است.

به طور کلی سیاست های دولت در امر آموزش و پرورش باید دقیق، کارشناسی شده و با برنامه ی زمان بندی مناسب برای دوره های کوتاه مدت و بلند مدت و با بهره گیری از تجربه کشورهای موفق در این زمینه تعیین شود. دانش آموزان که آینده سازان این مرز و بوم هستند، نیازمند توجه دولت و تمامی سازمان ها و ارگان های تأثیر گذار هستند. در نتیجه تحول ساختاری و مدیریتی و به دور کردن آموزش و پرورش از بازی های سیاسی و توجه ویژه به معیشت معلمان و پرهیز از برنامه هایی که فقط دانش آموزان را که برای کنکور و نه برای زندگی آماده می کنند بسیار با اهمیت است.